من مرگ رو دیدم مریضی های ناجور رو دیدم اتفاق های ناخوشایند رو دیدم عملهای سنگین رو دیدم ولی هیچ وقت روحم نلرزید امشب ی اقای جوونی جلومو گرفت فک کردم دستفروشه اومدم ردش کنم ولی از پاکت توی دستش ی بسته مشکل گشا دراورد داد دستم گفت خانم مادرم مریضه دعاش کنین به حدی این اقا درهم شکسته بود که روحم لرزید که قلبم درد گرفت من نمیدونم کی اینجا خواننده اس کی سر میزنه فقط لطفا ی دونه صلولت بفرستین به نیت شفای مادر اون اقا یا دعا کنین یا به هر چی ک اعتقاد دارین
اشتراک گذاری در تلگرام
درباره این سایت